در حالیکه نیمی از جمعیت 6/5 میلیون نفری استان هاي شمالي ( مازندران،گلستان،گيلان ) را قشر زحمتکش بانوان تشکیل می دهند، علی رغم برخورداری بانوان شمالی از تحصیلات،تجربیات،مهارتها و توانمندیهای تاثیرگذار تخصصی، اما متاسفانه سهم زیادی در حوزه مسئولیتها و مدیریتهای اجتماعی و سازمانی نداشته و عمدتاً رویکرد جامعه به آنها در شرایط برابر و یا حتی برتری بانوان،همرده آقایان نمی باشد.
معضل عدم رویکرد و عدم اعتماد کافی به بانوان در انتخابات مجلس و حتی شوراها بیشتر خود را نشان داده و آمار تاسف باری را از خود بجای گذاشته است، طوری که مثلاً در تعداد 2400 نماینده مجلس شورای اسلامی در طی 8 دوره، سهمیه بانوان که نیمی از جمعیت جامعه اند، تنها 68 نفر یعنی حدود 2/8 درصدي بوده است و این آمار در شمال کشور علی رغم کاندیداتوری قابل توجه بانوان، بخاطر تنها یک نماینده زن از 250 نماینده در 8 دوره،به مراتب فاجعه بارتر است و این در حالیست که میزان مشارکت زنان شمالی رای دهنده، با مردان برابر و در مواردی نیز از آنان بیشتر است.
در بررسی همه جانبه علل این اتفاق نامیمون می توان به نکات ذیل متمرکز شد:
الف-فقدان تشکلات تاثیرگذار و فراگیر سیاسی اجتماعی بانوان در استانهای شمالی
ب-عدم تخصیص سهمیه به بانوان داوطلب در سیاهه احزاب و تشکلات فعال سیاسی
ج-عدم احساس ضرورت رویکرد قشری زنان رای دهنده به نامزدهای زن
د-عدم کاندیداتوری چهره های برجسته بانوان دارای پیشینه علمی و مدیریتی سطح بالا
ه-فقدان برنامه ریزی مناسب و یا عدم سرمایه گذاری مکفی برای پیروزی در رقابتهای فشرده
اگر چه نمایندگان برگزیده،نماینده همه اقشار جامعه اند، اما تخصیص حداقل یک سهمیه انتخاب به بانوان در هر استان،ضمن قابلیت نمائی بانوان در تاثیرگذاری حضورشان در حل مشکلات همه اقشار، می تواند تصمینی برای پیگیری مطالبات بانوان مخصوصاً اقشار جوان و فارغ التحصیلان بیکار دانشگاهها،ورزشکاران،فرهنگیان و مقدمه ای برای افزایش حضور مدیریتی بانوان در مناصب مدیریتی شمال کشور و نیز احیاء و بازگرداندن سایر حقوق فراموش شده زنان محسوب گردد.
تجربه حضور موفق بانوان در شوراهای اسلامی شهرها، سند معتبری برای اثبات لیاقت فراجنسیتی بانوان شمالی در مسند نمایندگی مجلس شورای اسلامی است و می توان از همین کارنامه عملکرد، بر اعتمادت مجدد مردم به بانوان در سطوح بالاتر تاکید نمود.ضمن اینکه انتخاب بیش از 250 نماینده مرد نیز موجب شکل گیری اتفاق بزرگی برای تحول زندگی مردم و توسعه مناسب اقتصادی شمال نشده و اتفاقاً همین متوسط بودن نمایندگان شمالی، برای تجربه اعتماد به بانوان کفایت می کند.
بنابراین لازم است با استمرار مطالعه دقیق تر علل ناکامی و عدم راهیابی بانوان داوطلب به مجلس شورای اسلامی، می توان برای قطعی شدن توفیق بانوان داوطلب در نهمین دوره مجلس، برنامه ریزی عملیاتی و میدانی نمود.
سميه قاسمي طوسي /كارشناس ارشد جامعه شناسي